کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من از مادری زادم که پارم پدر بود او

    شدم خاک آن پایی کزین پیش سر بود او

    ز عالم همی جستم نشان دل آرایش

    چو عالم شدم بر وی ز عالم به در بود او

    از آن راه بین گشتم که هر جا رخ آوردم

    دلم را دلیل ره، مرا راهبر بود او

    ز خاطرت نرفت آن نقش و از دل نشد خالی

    کجا رفتی از خاطر؟ که نقش حجر بود او

    قمروار حالم ار کمابیش بود چندی

    شد امسال شمس آن مه، که عمری قمر بود او

    ز بس قطره باران که فیضش فراهم زد

    چو دریا شد آن آبی، که وقتی شمر بود او

    من آن نقد عرضی، کش درین فرش بنهفتم

    نه از خاک شد تیره، نه ازنم، که زر بود او

    نه عقلم بسی گفتی، مکن یاد او دیگر؟

    که اندر طریق ما عجب بی‌خبر بود او!

    مجوی اوحدی را تو ز من کندر آن ساعت

    که من بار می‌بستم، به جانبی دگر بود او

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha