کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو سروی ، بر نشاید چیدن از تو

    تو ماهی، مهر نتوان دیدن از تو

    من آشفته دل را تا کی آخر

    میان خاک و خون غلتیدن از تو؟

    به گردان رخصت خونم به عالم

    که رخصت نیست برگردیدن از تو

    گرم صد آستین بر رخ فشانی

    نخواهم دامن اندر چیدن از تو

    ترا چون هیچ ترسی از خدا نیست

    همی باید مرا ترسیدن از تو

    گناهم نیست اندر عشق و گر هست

    گناه از بنده و بخشیدن از تو

    اگر صد رنج باشد اوحدی را

    شفا یابد به یک پرسیدن از تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha