کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به چشم سر هدف سازم دل خود را به جان تو

    اگر بر نام من تیری بیندازد کمان تو

    دل من بوسه‌ای زان لب تمنی می‌کند، لیکن

    نمی‌گویم سخن بی‌زر، که می‌دانم زبان تو

    چو دست خود نخواهی کردن اندر گردنم روزی

    شبی بگذار تا باشد دو دستم در میان تو

    مرا گفتی: میان در بند اگر خواهی کنار من

    میان بستم، که دربندم به دست خود میان تو

    چو از حکم حدیث تو نمی‌دانم گذشتن من

    شگفتم زان حدیث آید که بگذشت از زبان تو

    چه باشد گر به نام من فرو خواند لبت حرفی؟

    ز چندان آیت خوبی که منزل شد بشان تو

    بهر جانب ز شوقت چون سگ گم گشته می‌گردم

    به بوی آنکه در یابم غبار کاروان تو

    خنک یاری که هستی تو به خلوت هم نشین او!

    که من باری نمی‌یابم نشانی از نشان تو

    به دستان اوحدی را کرد چشمت پیر می‌بینم

    سرش را من، که خواهد رفت در پای جوان تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha