کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای از دهان تنگت شهری شکر گرفته

    نام رخ تو گل را از خاک برگرفته

    آن روی را مپوشان، زیرا که در ممالک

    بنیاد فتنه باشد روی قمر گرفته

    دیگر ز سر نگیرد با من جفا زمانه

    گر دیگرت ببینم یاری ز سر گرفته

    صد کاروان دل را در راه محنت تو

    هم دزد رخت برده، هم شحنه خر گرفته

    از تیر غمرهٔ تو هر بیدلی که داری

    سر در سپر کشیده، پا در جگر گرفته

    ما رنگ قصهٔ خود پوشیده از خلایق

    وآنگه ز غصهٔ ما عالم خبر گرفته

    هجر تو اوحدی را بیچاره کرده از غم

    وز اوحدی مرا تو بیچاره‌تر گرفته

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha