کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر تو سری میکشی تا نکنی آشتی

    ما ز تو سرکش‌تریم،پس تو چه پنداشتی؟

    ما دل صد آشنا بهر تو بگذاشتیم

    ای که ز بیگانگی هیچ بنگذاشتی

    با تو چه سودی نداشت صلح، به جنگ آمدیم

    کار چو مشکل شود جنگ به از آشتی

    شاخ ستم کشته‌ای، بار جفایی بچین

    هم تو توانی درود تخم که خود کاشتی

    دوش فرستاده‌ای: کز تو ندارم خبر

    خود بنگویی که: تو از که خبر داشتی؟

    با دگران مر ترا هر چه میسر نشد

    از غم و رنج و جفا بر دلم انباشتی

    شغل تو گر خواجگیست، در پی آن روز، که هست

    کار من و اوحدی رندی و ناداشتی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha