کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر صبر و زر بودی مرا، کارم چو زر می‌شد ز تو

    بی صبرم، ارنه کار من نوعی دگر می‌شد ز تو

    زان روی همچون مشتری گر پرده برمی‌داشتی

    روی زمین پر زهره و شمس و قمر می‌شد ز تو

    پس بی‌نشان افتاده‌ای، ورنه پس از چندین طلب

    روزی من دل‌خسته را آخر خبر می‌شد ز تو

    بر یاد داری: کز غمت شبها به تنهایی مرا

    هم سینه پر می‌شد ز غم، هم دیده تر می‌شد ز تو؟

    زان جام لعلت گه گهی می‌ریز آبی بر جگر

    دل خسته‌ای، کش سالها خون در جگر می‌شد ز تو

    گر روز می‌کردم شبی با رویت اندر خلوتی

    شب روز می‌گشت از رخت، شامم سحر می‌شد ز تو

    ور بی‌رقیبان ساعتی نزدیک ما می‌آمدی

    ایوان ما پر شاهد و شمع و شکر می‌شد ز تو

    لیلی اگر واقف شدی از ما چو مجنون، هر نفس

    آشفته‌تر می‌شد ز من، دیوانه تر می‌شد ز تو

    گر چرخ گردان داشتی در دل ز مهرت ذره‌ای

    کارش چو کار اوحدی زیر و زبر می‌شد ز تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha