به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ای ز سودای تو در هر گوشهای آواره من
چارهٔکارم نه نیکو میکنی، بیچاره من!
روز مرگم بر سر تابوت خواهد شعله زد
آتش عشقت که در دل دارم از گهواره من
ای که گفتی: با جفای یار سیمین بر بساز
چند شاید ساخت؟ ز آهن نیستم، یا خاره، من
در زبان خاص و عام افتاد رازم چون سخن
ای مسلمانان، زبون افتادهام یک باره من
کاشکی! آن روی منظورش نمیدیدم ز دور
تا چو دوران کردمی از گوشهای نظاره من
خرقهٔ پرهیزم از سودای این دل پاره شد
خود نمییابم خلاص از دست این دل پاره من
اوحدی را عاشق و میخواره کرد او این چنین
ورنه تاکنون نبودم عاشق و میخواره من
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.