اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۶۴۴: ای ز سودای تو در هر گوشهای آواره من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ز سودای تو در هر گوشه ای آواره من چارهٔ کارم نه نیکو می کنی، بیچاره من! روز مرگم بر سر تابوت خواهد شعله زد آتش عشقت که در دل دارم از گهواره من ای که گفتی: با جفای یار سیمین بر بساز چند شاید ساخت؟ ز آهن نیستم، یا خاره، من در زبان خاص و عام افتاد رازم چون سخن ای مسلمانان، زبون افتاده ام یک باره من کاشکی! آن روی منظورش نمیدیدم ز دور تا چو دوران کردمی از گوشه ای نظاره من خرقهٔ پرهیزم از سودای این دل پاره شد خود نمی یابم خلاص از دست این دل پاره من اوحدی را عاشق و میخواره کرد او این چنین ورنه تاکنون نبودم عاشق و می خواره من اوحدی مراغه ای