کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مشنو که: از کوی تو من هرگز به در دانم شدن

    یا خود به جور از پیش تو جایی دگر دانم شدن

    زان رخ چراغی پیش دار امشب، که بر من از غمت

    شب نیک تاریکست با نور قمر دانم شدن

    چون خواهم از زلفت کمر گویی که: داغی بس ترا

    داغ غلامی بر جبین چون بی‌کمر دانم شدن

    وقتی که من در پای تو چون گوی سرگردان شوم

    دست از ملامت باز کش، کانجا به سر دانم شدن؟

    من پیش شمشیر بلا صد پی‌سپر گشتم ولی

    آن تیر چشم مست را مشکل سپر دانم شدن

    وقتی که می‌رانی مرا، پایم نمی‌پوید دمی

    وانگه که می‌خوانی مرا مرغ به پردانم شدن

    گفتی: برو، چون اوحدی، برآستانم سربنه

    آنجا گرم ره می‌دهی من خاک در دانم شدن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha