کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نفسم گرفت ازین غم، نفسی هوای من کن

    گر هم فتاد بردم،بدهی دوای من کن

    دگری بهای خویش ار نستاند از تو بوسه

    تو ز بوسه هر چه داری همه در بهای من کن

    نه رواست زشت کردن به جز ای خوبکاران

    دل من چه کرد با تو؟ تو همان بجای من کن

    چو ز گردنم گشودی گره دو دست سیمین

    سر زلف عنبرین را همه بند پای من کن

    دل این بهانه‌جویان بگریزد از غم تو

    تو حوالت غم خود به در سرای من کن

    چه زنی به تیغ و تیرم؟ چه نخواهم از تو بوسی

    رخ چون سپر که داری سپر بلای من کن

    به دو روزه آشنایی چه نهی سپاس بر من؟

    رخت آشناست، حالی، دلت آشنای من کن

    همه پیرهن قبا شد ز غم تو بر تن من

    تو ز ساعد و بر خود کمر و قبای من کن

    چو بلای اوحدی را ز سر تو دور کردم

    همه عمر تا تو باشی برو و دعای من کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha