کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون ساعدت مساعد آنست رشته‌ایم

    در خون خود، که عاشق آن دست گشته‌ایم

    در خاک کوی خود دل ما را بجوی نیک

    کو را به آب دیدهٔ خونین سرشته‌ایم

    گرمان بخوان وصل نخوانی شبی، بخوان

    خط به خون که روز فراقت نبشته‌ایم

    بی‌خار محنتی نگذارد زمین دل

    تخم محبت تو، که در سینه کشته‌ایم

    تا دفتر خیال تو در پیش چشم ماست

    طومار فکر این دگران در نوشته‌ایم

    ما را مبصران به نزاری ز موی تو

    فرقی نمی‌کنند، که باریک رشته‌ایم

    بگذاشتیم قصه، تمنای ما ز تو

    کمتر ز بوسه‌ای نبود، گر فرشته‌ایم

    دل بسته‌ایم، در سر زلف تو گر چه خلق

    پنداشتند کز سر آن در گذشته‌ایم

    وقتی ز اوحدی اثری بود پیش ما

    اکنون ز اوحدی اثری هم نهشته‌ایم

    با ما رقیب سرد تو گر گرمییی کند

    از دودمان چه غم؟ که به آتش سرشته‌ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha