کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلها بربودند و برفتند سواران

    ما پای به گل در شده زین اشک چو باران

    او رفت، که روزی دو سه را باز پس آید

    ما دیده به راه و همه شب روز شماران

    بر کشتنم ار شاه سواری بفرستد

    با شاه بگویید که: کشتند سواران

    اندیشهٔ باران نکند غرقهٔ دریا

    ای دیدهٔ خونریز، میندیش و بباران

    این حال، که ما را بجزو یار دگر نیست

    حالیست که مشکل بتوان گفت به یاران

    ما را به بهار و سمن و لاله چه خوانی؟

    دریاب کزین لاله چه روید به بهاران؟

    آهن که چه دید از غم آن چهره بگویید

    تا آینه پیشش نزنند آینه داران

    گر دوست دوایی ننهد بر دل مجروح

    مرهم ز که جوید جگر سینه‌فگاران؟

    صد قصه نبشت اوحدی از دست غم او

    وین غصه یکی بود که گفتم ز هزاران

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha