کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    قصهٔ یار سبک روح نگفتم به گرانان

    که چنین حال نشاید که بگویند به آنان

    ای که جان خواسته‌ای از من بیدل، بفرستم

    جان چه چیزست؟ که زودش نفرستند به جانان

    جان به تن باز رود کشتهٔ شمشیر غمت را

    در لحد نام تو گر بشنود از مرثیه خوانان

    بر سر خوان خیال تو ز بس خون که بخوردیم

    پیر گشتیم و ز ما صرفه ببردند جوانان

    من به شیرین سخنی آب نمی‌یابم و کرده

    بارها غارت حلوای لبت چرب زبانان

    حال من پیش رقیبان تو دانی به چه ماند؟

    قصهٔ گرگ دهن بسته و انبوه شبانان

    گر چه از مدعیان واقعهٔ خود بنهفتم

    هیچ پوشیده نشد بر نظر واقعه دانان

    گر بخندد لب من عیب مکن هیچ، که حالی

    مدتی هست که دل تنگم ازین تنگ دهانان

    بر رخ چون سپرش تیر نظر گر نفگندی

    اوحدی، زخم چرا خوردی ازین سخت کمانان؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha