کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تخت شاهی دارد آن ترک ختن

    کی کند رغبت به درویشی چو من؟

    جان من چون پر شد از سودای او

    بعد ازین جانم نگنجد در بدن

    پای او بودی جهان را سجده‌گاه

    گر چنین سروی برستی از چمن

    بی‌رخش روزی نمی‌بیند دلم

    بی‌لبش کامی نمی‌یابد دهن

    گر نبودی چهرهٔ او در نقاب

    عذر من روشن شدی بر مرد و زن

    جمله او باشم، چو بنشینم به فکر

    نام او گویم، چو آیم در سخن

    بی‌خیال او نبودم در قبا

    بی‌وفای او نباشم در کفن

    او به رعنایی چنان بر کرده سر

    من به تنهایی چنین در داده تن

    در غم او،اوحدی، فریاد کن

    اوحدی را عشق او بنیاد کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha