به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
درمان درد دوری آن یار میکنم
وقتی که میل سبزه و گلزار میکنم
چون شد شکسته کشتی صبرم در آب عشق
خود را بهرچه هست گرفتار میکنم
گر غنچه را ببویم و گیرم گلی به دست
بیاو قناعتیست که با خار میکنم
جانا، دوای این دل مسکین به دست تست
زان بر تو روز خویش پدیدار میکنم
گفتم که: چارهای بود این درد عشق را
چون چاره نیست صبر به ناچار میکنم
گفتی که: حجتی به غلامیم باز ده
بر من گواه باش، که اقرار میکنم
ای همنشین آن رخ زیبا،مرا ز دور
بگذار، تا تفرج گلزار میکنم
از من بپرس راز محبت، که روز و شب
این قصه مینویسم و تکرار میکنم
غیر از حدیث دوست چو گویم حکایتی
از خود خجل شوم که: چه گفتار میکنم؟
این مایه خواجگی ز جهان بس مرا، که باز
خود را به بندگی تو بر کار میکنم
پیش رقیب او غزل اوحدی بخوان
تا بشنود که: من طلب یار میکنم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.