اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۵۶۵: درمان درد دوری آن یار میکنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درمان درد دوری آن یار می کنم وقتی که میل سبزه و گلزار میکنم چون شد شکسته کشتی صبرم در آب عشق خود را بهرچه هست گرفتار میکنم گر غنچه را ببویم و گیرم گلی به دست بی او قناعتیست که با خار میکنم جانا، دوای این دل مسکین به دست تست زان بر تو روز خویش پدیدار میکنم گفتم که: چاره ای بود این درد عشق را چون چاره نیست صبر به ناچار میکنم گفتی که: حجتی به غلامیم باز ده بر من گواه باش، که اقرار میکنم ای هم نشین آن رخ زیبا،مرا ز دور بگذار، تا تفرج گلزار میکنم از من بپرس راز محبت، که روز و شب این قصه می نویسم و تکرار میکنم غیر از حدیث دوست چو گویم حکایتی از خود خجل شوم که: چه گفتار میکنم؟ این مایه خواجگی ز جهان بس مرا، که باز خود را به بندگی تو بر کار میکنم پیش رقیب او غزل اوحدی بخوان تا بشنود که: من طلب یار میکنم اوحدی مراغه ای