کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نظر چو بر لب و دندان یار خویش کنم

    طویلهٔ گهر اندر کنار خویش کنم

    مرا ز خاک درش شرمسار باید بود

    اگر نظر به تن خاکسار خویش کنم

    حساب من چه کند یار؟ آن چنان بهتر

    که او شمار خود و من شمار خویش کنم

    رقیب اگر چه بر آن در ملازمست ولی

    سگ استخوان خورد و من شکار خویش کنم

    چو نیست جای ملامت، بهل، که مدعیان

    فغان کنند و من آهسته کار خویش کنم

    گرم نهی چو کله تیغ تیز بر تارک

    گمان مبر تو که: من ترک یار خویش کنم

    مرا ز دوست خویش اعتماد آنم نیست

    که پنجه با سر و دست نگار خویش کنم

    چو اوحدی سخن از لعل آن صنم راند

    هزار دامن گوهر نثار خویش کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha