اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۵۶۲: نظر چو بر لب و دندان یار خویش کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نظر چو بر لب و دندان یار خویش کنم طویلهٔ گهر اندر کنار خویش کنم مرا ز خاک درش شرمسار باید بود اگر نظر به تن خاکسار خویش کنم حساب من چه کند یار؟ آن چنان بهتر که او شمار خود و من شمار خویش کنم رقیب اگر چه بر آن در ملازمست ولی سگ استخوان خورد و من شکار خویش کنم چو نیست جای ملامت، بهل، که مدعیان فغان کنند و من آهسته کار خویش کنم گرم نهی چو کله تیغ تیز بر تارک گمان مبر تو که: من ترک یار خویش کنم مرا ز دوست خویش اعتماد آنم نیست که پنجه با سر و دست نگار خویش کنم چو اوحدی سخن از لعل آن صنم راند هزار دامن گوهر نثار خویش کنم اوحدی مراغه ای