کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر بنگری در آینه روزی صفای خویش

    ای بس که بی‌خبر بدوی در قفای خویش

    ما را زبان ز وصف و ثنای تو کند شد

    دم در کشیم، تا تو بگویی ثنای خویش

    منگر در آب و آینه زنهار! بعد ازین

    تا نازنین دلت نشود مبتلای خویش

    معذور دار، اگر قمرت گفته‌ام، که من

    مستم، حدیث مست نباشد بجای خویش

    ما را تویی ز هر دو جهان خویش و آشنا

    بیگانگی چنین مکن، ای آشنای خویش

    یک روز پیرهن ز فراقت قبا کنم

    وانگه به قاصدان تو بخشم قبای خویش

    چون گشت اوحدی ز دل و جان گدای تو

    ای محتشم، نگاه کن اندر گدای خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha