کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از آن لب چون به یک بوسه من بیمار خرسندم

    نخواهم شیشهٔ نوش و نباید شربت قندم

    مگر یزدان به روی من در وصل تو بگشاید

    و گرنه من در گیتی به روی خود فرو بندم

    نشان مهر ورزیدن همان باشد که: هر ساعت

    مرا چون شمع می‌سوزی و من چون گل همی خندم

    حدیث محنت فرهاد و کوه بیستون کندن

    به کار من چه می‌ماند؟ که در عشق تو جان کندم

    به دست دیگران مالست و اسبابست و سیم و زر

    من مسکین سری دارم که در پای تو افگندم

    پسند من نخواهد بود در عقبی بغیر از تو

    ازین دنیا و مافیها به جز روی تو نپسندم

    سگم گفتی و دلشادم بدین تشریفها، لیکن

    به شرط آنکه از کویت بگویی تا: نرانندم

    ز روی همچو ماه خود مده کام دلم هرگز

    اگر با دیگری بینی ز روی مهر پیوندم

    نه چشم و سر بپیچیدی، ز من حالم بپرسیدی

    اگر گوش تو بشنیدی که: چونت آرزومندم؟

    نبینی بعد ازین روزی، مرا بی‌عشق دلسوزی

    گذشت آن کز پری رویان فراغت بود یک چندم

    بیاور نای و چنگ و دف، می‌صافم بنه بر کف

    نشاید شد برون زین صف، که صوفی می‌دهد پندم

    به همراه سفر گویند تا: موقوف ننشیند

    که ایشان بار می‌بندد و من در بار و دربندم

    مرا گر اوحدی زین پس ملامت کم کند شاید

    که من تا عاشقم گوش از نصیحت‌ها بیا گندم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha