کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صد بار ز مهرت ار بمیرم

    یک ذره دل از تو بر نگیرم

    از شهرم اگر برون کنی سهل

    بیرون مگذار از ضمیرم

    از من نسزد شکایت تو

    گر خار نهی و گر حریرم

    ای کاج! مرا نسوختی هجر

    دانند که بندهٔ اسیرم

    یاد از تن همچو شیرش، ای دل

    کم کن، که نه یوز این پنیرم

    من نشکنم این خمار هرگز

    کز عشق سرشته شد خمیرم

    چون درد تو نیست هیچ دردی

    زان هیچ دوا نمی‌پذیرم

    بر گور من ار گذر کنی تو

    برخیزم و دامنت بگیرم

    دوشم به فلک رسید ناله

    و امروز به چرخ شد نفیرم

    گر پیر شود سرم چه سودست؟

    چون دل نشود مرید پیرم

    حال دل من بکس مگویید

    کین نامه غلط کند دبیرم

    از مهر تو بست چرخ نقشم

    با عشق تو داد دایه شیرم

    بگذار به محنت اوحدی را

    گو من ز محبتت بمیرم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha