به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
نگشتی روز من تیره، ندانستی کسی رازم
اگر دردت رها کردی که من درمان خود سازم
مکن جور، ای بت سرکش، مزن در جان من آتش
که گر سنگم به تنگ آیم و گر پولاد بگدازم
تنم خستی و دل بستی و اندر بند جان هستی
کنون با غیر بنشستی و من سر نیز در بازم
نخستم دانه میدادی که: در دام آوری ناگه
به سنگم میزنی اکنون که ممکن نیست پروازم
به خاک من ترا روزی پس از مرگ ار گداز افتد
به عذر خاک پای تو کفن بر گردن اندازم
به صد چستی دلم جستی که: بازش خسته گردانی
گرم زین گونه دل جویی، نبینی بعد ازین بازم
به عیب حال من چندین، تو ای زاهد، چه میکوشی؟
ترا زهدست، میورزی، مرا عشقست، میبازم
تنم را گر بپردازی ز جان در عشق او چندی
بپردازم تن از جان و دل از مهرش نپردازم
مرا پرسی که: در گیتی چه بازی؟ نیک دانی تو
شکار دلبران گیرم، چو پرسیدی من این بازم
به راه اوحدی انداز، اگر خار جفا داری
مرا گل چهرهای باید، که مرغ بلبل آوازم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.