کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا دل اندر پیچ آن زلف به تاب انداختم

    جان خود در آتش و تن در عذاب انداختم

    خود زمانی نیست پیش دیدهٔ من راه خواب

    بس که این توفان خون در راه خواب انداختم

    تا نپنداری که دیدم تا برفتی روی ماه

    یا به مهر دل نظر بر آفتاب انداختم

    از شتاب عمر می‌ترسد دل من، خویش را

    زان بجست و جوی وصل اندر شتاب انداختم

    بود خود در عشق تو هم سینه ریش و دل کباب

    دیگر از هجرت نمکها بر کباب انداختم

    شکر کردم تا در آتش دیدم این دل را چنین

    زانکه می‌پنداشتم کین دل به آب انداختم

    چون نه مرد آن دهانم، با لب شیرین تو

    اوحدی را در سؤال و در جواب انداختم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha