کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پیشتر از عاشقی عافیتی داشتم

    بر تو چو عاشق شدم آن همه بگذاشتم

    نقش بسی دیدم از دفتر خوبی ولی

    بر ورق سینه جز نقش تو ننگاشتم

    تا بتو پرداختم خلوت دل را تمام

    سایهٔ خود نیز را مشغله پنداشتم

    چاه که می‌ساختند بر ره من دلبران

    پیش زنخدان تو جمله بینباشتم

    شد ز جفای تو دل پرخلل و خون، ولی

    من ز جفا هر چه شد ناشده انگاشتم

    تشنهٔ لعل توام دیگر ازان می‌دهد

    زلف چو شام تو از خون جگر چاشتم

    من بتو امیدوار، تا بر شادی خورم

    خود همه اندوه بود، تخم که من کاشتم

    گر چه برافراشتم سر به هنر در جهان

    در قدمت می‌نهم سر که برافراشتم

    گوش دلم تا شنید نام ترا کافرم

    از سخن اوحدی گر خبری داشتم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha