اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۴۸۳: پیشتر از عاشقی عافیتی داشتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیشتر از عاشقی عافیتی داشتم بر تو چو عاشق شدم آن همه بگذاشتم نقش بسی دیدم از دفتر خوبی ولی بر ورق سینه جز نقش تو ننگاشتم تا بتو پرداختم خلوت دل را تمام سایهٔ خود نیز را مشغله پنداشتم چاه که می ساختند بر ره من دلبران پیش زنخدان تو جمله بینباشتم شد ز جفای تو دل پرخلل و خون، ولی من ز جفا هر چه شد ناشده انگاشتم تشنهٔ لعل توام دیگر ازان می دهد زلف چو شام تو از خون جگر چاشتم من بتو امیدوار، تا بر شادی خورم خود همه اندوه بود، تخم که من کاشتم گر چه برافراشتم سر به هنر در جهان در قدمت می نهم سر که برافراشتم گوش دلم تا شنید نام ترا کافرم از سخن اوحدی گر خبری داشتم اوحدی مراغه ای