کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    که رساند به من شیفتهٔ مسکین حال؟

    خبری زان صنم ماهرخ مشکین خال

    هر سحر زلف چو شامش، که دلم در کف اوست

    در کف باد شمالست، خنک باد شمال!

    نیست میلی به من آن را که ز میل رخ اوست

    میل در میل ز خون دل من مالامال

    دل آشفته بجای کس دیگر بستم

    که نه اندیشهٔ قربست و نه امید زوال

    شوق بوسیدن دستش اگرم پیش برد

    به غلط پای بیرون می‌نهم از صف نعال

    پیش ازین دیده به امید وصالی میخفت

    باز چندیست که در خواب نرفتم ز خیال

    بی‌رخ دوست نگوییم که: ماهی سالیست

    کانچه بیدوست گذارند نه ماهست و نه سال

    حالتی هست دلم را که نمی‌یارم گفت

    به ازین کشف نشاید که کنم صورت حال

    صبر فرمودی و فرمان تو مقدورم نیست

    مطلب صبر جمیل از من مشتاق جمال

    اوحدی، نالهٔ بی‌فایده سودی نکند

    دوست چون گوش بر احوال تو کردست مثال

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha