کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن فروغ دیده و آن راحت دل می‌رود

    رخت بردارید، همراهان، که محمل می‌رود

    کاروان مشکل رود بیرون، کز آب چشم من

    جمله را خر در خلاب و بار در گل می‌رود

    ای که دیدی قتل من در پای آن سرو سهی

    شحنه را ز این فتنه واقف کن که: قاتل می‌رود

    مردمان گویند: هرچه از دیده رفت از دل برفت

    نی، که بر جایست نقش یار و مشکل می‌رود

    حق به دست ماست گر بر نیکوان عاشق شویم

    و آنکه این را حق نمی‌داند به باطل می‌رود

    منزل اندر جان ما دارد غم او بعد ازین

    خرم آن جانی که با جانان به منزل می‌رود

    در غمش دیوانه خواهد شد ز فردا زودتر

    آنکه امروزش همی بینم که عاقل می‌رود

    باز گردیدم که بنشینم به هجر او، ولی

    هر کجا می‌آیم آن صورت مقابل می‌رود

    آشکارا آب چشم اوحدی دیدی که رفت

    این زمان بینش که پنهان خونش از دل می‌رود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha