کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو نام او همی گویی به نام خود قلم در کش

    ورش دانسته‌ای، زنهار! خامش باش و دم درکش

    ازآن بی‌چون و چند ار تو نشانی یافتی این جا

    ز کوی چند و چون بگذر، زبان از بیش و کم در کش

    فراغی گر همی خواهی، چراغی از وفا بر کن

    به باغ آن پری نه روی و داغ آن صنم در کش

    چو با زنار عشق او صبوحی کرد روح تو

    دلت را خاجها بر رخ ز نیل درد و غم در کش

    ز دست عشق شهر آشوب اگر دادی همیخواهی

    سر آشفتهٔ خود را به پای آن علم درکش

    چو در وصل می‌جویی در صحبت ببند اول

    پس آنگه کشتی حاجت به دریای کرم درکش

    ترا وقتی که او خواند، به راهی رو که او داند

    چو رفتی دامن اخفا به آثار قدم درکش

    از آن و این چه می‌لافی؟ طلب کن شربت شافی

    ز کفر و دین می‌صافی، بیامیز و بهم در کش

    به بوی جام یکرنگی، چو شد دور از تو دلتنگی

    ازل را با ابد ضم کن، حدث را با قدم درکش

    ز تلخ یار شیرین لب نشاید رخ ترش کردن

    گرت جام شفا بخشند و کرکاس الم، در کش

    اگر گوش تو می‌خواهد نوای خسروانیها

    به بزم اوحدی آی و شراب از جام جم در کش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha