به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
که میبرد خبر عاشقان شیفته حالش؟
ز سجده گاه عبادت به پیش صدر جلالش
هزار دیده بر آن چهره ناظرند ولیکن
نمیرسد نظر هیچکس به کنه کمالش
مرا دلیست به حال از فراق صورت آن بت
که هیچ چاره ندانم به جز نهفتن حالش
سیاه شد چو شب تیره روز روشن بختم
ز محنت شب هجران دیر باز چو سالش
چه جای وصل؟ که بر آسمان رسم ز تفاخر
گرم به خواب میسر شود حضور خیالش
هزار فال گرفتم من از صحیفهٔ ایام
چو نام دوست نیامد، نداشتیم به فالش
به یاد دوست قناعت کن، اوحدی، که دل تو
به روز وصل ندیدیم و نیست مرد وصالش
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.