اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۴۳۲: که میبرد خبر عاشقان شیفته حالش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
که میبرد خبر عاشقان شیفته حالش؟ ز سجده گاه عبادت به پیش صدر جلالش هزار دیده بر آن چهره ناظرند ولیکن نمی رسد نظر هیچکس به کنه کمالش مرا دلیست به حال از فراق صورت آن بت که هیچ چاره ندانم به جز نهفتن حالش سیاه شد چو شب تیره روز روشن بختم ز محنت شب هجران دیر باز چو سالش چه جای وصل؟ که بر آسمان رسم ز تفاخر گرم به خواب میسر شود حضور خیالش هزار فال گرفتم من از صحیفهٔ ایام چو نام دوست نیامد، نداشتیم به فالش به یاد دوست قناعت کن، اوحدی، که دل تو به روز وصل ندیدیم و نیست مرد وصالش اوحدی مراغه ای