کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    وقت گلست، ای غلام، روز می است، ای پسر

    شیشه بیار و قدح، پسته بریز و شکر

    جامهٔ زهدی، که بود بر تن ما، تنگ شد

    بادهٔ صافی بیار، جامهٔ صوفی ببر

    ای صنم چنگ ساز، تن چه زنی؟ رود زن

    ای بت عاشق‌نواز، غم چه خوری؟ باده خور

    می که تو داری به کف روزی و مقسوم تست

    تا نخوری قسم خود وعده نیاید به سر

    چون به یقین خورد نیست روزی خود را، تو نیز

    دیر چه پایی؟ بنوش، تا برسی زودتر

    ای که میان بسته‌ای باز به خون‌ریز ما

    چند ز مسکین کشی؟ کار نداری دگر؟

    بار تو من برده‌ام، بر دگری می‌خورد

    رنج زیادت ببین، کار سعادت نگر

    روز و شبم بردرت، دیده به امید تو

    از در وصلی درآی، تا ندوم دربدر

    در دل من سوز عشق شعله زن آمد و لیک

    زانچه مرا در دلست هیچ نداری خبر

    باده بیاور، که هیچ توبه نخواهند کرد

    مدعی از وعظ خشک، اوحدی از شعر تر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha