کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای دل، بیا و در رخ آن حور می‌نگر

    بفگن حجاب ظلمت و در نور می‌نگر

    برخیز و از شراب غمش مست گرد و باز

    بنشین، در آن دو نرگس مخمور می‌نگر

    یاری که دل ز دیدن او تازه می‌شود

    مستورگو: مباش، مستور می‌نگر

    بر خوان عشق حاجت دست دراز نیست

    کوته نظر مباش و بهمنشور می‌نگر

    وقتی که انگبین وصالش کنند بخش

    خوی مگس مگیر و چو زنبور می‌نگر

    تنگ شکر به سرد مزاجان بمان و تو

    از گوشه‌ای چو مردم محرور می‌نگر

    همچون سگ حریص مکن قصد گردران

    قصاب را ببین و به ساطور می‌نگر

    علت حجاب می‌شود اندر میان خلق

    دست از طمع بدار و به فغفور می‌نگر

    نزدیک بار اگر ندهندت مجال قرب

    بنشین و همچو اوحدی از دور می‌نگر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha