کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا گر ز وصل تو رنگی برآید

    رها کن، که نامم به ننگی برآید

    عجب دان که از کارگاه ملاحت

    جهان را بینگ توینگی برآید

    بسی قرن باید که از باغ خوبی

    نهالی چنین شوخ شنگی برآید

    چنان شکری، کز دهان تو خیزد

    مپندار کز هیچ تنگی برآید

    از آن زلف مشکین اگر دام سازی

    ز هر حلقه‌ای پالهنگی برآید

    به امید صلح و کنار تو خواهم

    که هر شب مرا با تو جنگی برآید

    ز چنگت غمت هر دمی نالهٔ من

    به زاری چو آواز چنگی برآید

    کمان جفا میکشی سخت و ترسم

    گریزان شوی چون خدنگی برآید

    بدو نام قربان من کرده باشی

    گر از کیش جورت ترنگی برآید

    سراسیمه، گفتی: ندانم چرایی؟

    بدانی، چو پایت به سنگی برآید

    صبوری کند اوحدی، کین تمنا

    از آن نیست کو بی‌درنگی برآید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha