کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در بند غم عشق تو بسیار کسانند

    تنها نه منم خود، که درین غصه بسانند

    در خاک به امید تو خلقیست نشسته

    یک روز برون آی و ببین تا به چه سانند؟

    عشاق تو در پیش گرفتند بیابان

    کان طایفه ده را پس ازین هیچ کسانند

    کو محرم رازی؟ که اسیران محبت

    حالی بنویسند و سلامی برسانند

    با محتسب شهر بگویید که: امشب

    دستار نگه‌دار، که بیرون عسسانند

    ای دانهٔ در، عشق تو دریاست ولیکن

    افسوس ! که نزدیک کنار تو خسانند

    شاید که ز مصرت به هوس مرد بیاید

    خود مردم این شهر مگر بی‌هوسانند

    با جور رقیبان ز لبت کام که یابد؟

    من ترک بگفتم که عسل را مگسانند

    ای اوحدی، از لاشهٔ لنگ تو چه خیزد؟

    کندر طلب او همه تازی فرسانند

    افسوس! که در پای تو این تندسواران

    بسیار دویدند و همان باز پسانند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha