کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جماعتی که مرا توبه کار می‌خوانند

    ز عشق توبه بکردم، بگوی: تا دانند

    به بند عشق چو شد پای تا سرم بسته

    به پند عقلم ازین کار منع نتوانند

    ولایتیست دل و عشق آن صنم سلطان

    در آن ولایت باقی گدای سلطانند

    مکونات جهان را تو قطرها پندار

    که آب خویش به دریای عشق می‌رانند

    مجاهدان طلب را چو کاروان سلوک

    به کوی عشق درآید، شتر بخوابانند

    اگر نه سلسله جنبانشان بود شوقی

    ستارگان سپهر از روش فرو مانند

    خبر ز عشق ندارد وجود مدعیان

    همیشه در پی انکار اوحدی زانند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha