کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در گمانی که: به غیر از تو کسی یارم هست؟

    غلطست این، که به غیر از تو نپندارم هست

    حیفت آمد که: دمی بی غم هجران باشم

    زانکه امید به وصل تو چه بسیارم هست!

    آخر، ای باد، که داری خبر از من تو بگوی:

    گر شنیدی که به جز فکرت تو کارم هست؟

    گر بغیر از کمر طاعت او می‌بندم

    بر میان کفر همی بندم و زنارم هست

    در نهان چارهٔ بند غم او می‌سازم

    با کسی گر سخنی نیز به ناچارم هست

    گفت: بیخت بکنم، گر گل وصلم جویی

    بکند بیخ من آن دلبر و اقرارم هست

    زر طلب می‌کند آن ماه و ندارم زر، لیک

    تن بی‌زور و رخ زرد و دل زارم هست

    گرچه از چشم بینداخت مرا یار، هنوز

    گوش بر مرحمت و چشم به دیدارم هست

    نار آن سینه و سیب زنخ و غنچهٔ لب

    به من آور، که دلم خستهٔ بیمارم هست

    سر آن نیست مر کز طلبش بنشینم

    تا توان قدم و قوت رفتارم هست

    اوحدی وار ز دل بار جهان کردم دور

    به همین مایه که: پیش در او بارم هست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha