کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در فراق تو مرا هیچ نه خوردست و نه خفت

    تا تو بازآیی از آنجا که نمی‌یارم گفت

    هیچ محتاج گرو نیست، که دل خواهد برد

    خم ابروی تو، گر طاق برآید، یا جفت

    گر تو خواهی که بدانی: به چه روزیم از تو

    روزگاری به شب مات نمی‌باید خفت

    ز تمنای تو برخار جفا می‌خفتیم

    تا چه گل بود که از هجر تو ما را بشکفت؟

    در چنین روز بلا صبر بخواهیم نمود

    با چنین اشک روان راز چه دانیم نهفت؟

    هر که بر خاک رهت آب رخی دارد چشم

    زان درش خاک به رخسار همی باید رفت

    اوحدی تا که به کامی برسد، می‌دانی

    کش به وصف لب لعلت چه گهر باید سفت؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha