کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر زمان آشفته‌دل نامم کند

    با دل آشفته در دامم کند

    چون شود راز دل من آشکار

    بعد ازان پوشیده پیغامم کند

    گر به بزم عشق بنشاند مرا

    پاسبان خویش بر بامم کند

    تا نبیند دیدهٔ من روی غیر

    بادهٔ توحید در کامم کند

    تا نبینم نیز روی او به خواب

    سالها بی‌خواب و آرامم کند

    از برای وصف روی خویشتن

    شهرهٔ آفاق و ایامم کند

    گاه بهتر دارد از خاصان مرا

    گاه سرگردان‌تر از عامم کند

    گر بخواهد تا: بگردد رای من

    روی در لوح الف لامم کند

    تا که ننشیند زمانی آتشم

    هم نشین بادهٔ خامم کند

    چون شود کم عشق من، عشقی دگر

    با شراب لعل در جامم کند

    از برای آنکه بفریبد مرا

    پیش خلق اعزاز و اکرامم کند

    چون بخواهد سوختن در دوستی

    آزمایشها به دشنامم کند

    چشم را گر حیرتی آرد به روی

    گوش بر آواز الهامم کند

    چون نماند قوتم در پای و گام

    دست گیرد زود و در گامم کند

    تا نباشم بی‌حدیث آن غزال

    در غرلها اوحدی نامم کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha