کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کرا بر تو فرستم که شرح حال کند؟

    به نام من ز لبت بوسه‌ای سؤال کند؟

    دلم قرین غم و درد و رنج و غصه شود

    چو یاد آن لب و رخسار و زلف و خال کند

    نه محرمی که لبم نامهٔ بلا خواند

    نه همدمی که دلم قصهٔ وصال کند

    نیامدست مرا در خیال جز رخ تو

    اگر چه نرگس مستت جزین خیال کند

    مرا دلیست سراسیمه در ارادت تو

    که از سماع حدیث تو وجد و حال کند

    به گرد روی چو ماهت ز زلف می‌بینم

    شبی دراز، که روز مرا چو سال کند

    اگر چه بار غم خود تو سهل پنداری

    نه هم‌دلیش بیاید که احتمال کند؟

    ز سیم اشک مرا دامنیست مالامال

    ولی رخ تو کجا التفات مال کند؟

    به دیدنی ز تو راضی شدیم و غمزهٔ تو

    امید نیست که آن نیز را حلال کند

    ز بار هجر تو گشت اوحدی شکسته، مگر

    دوای خویش به دیدار آن جمال کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha