به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چه عشقست این که در دل شد؟
کزو پایم درین گل شد
به بند او در افتادم
کشیدم بند و مشکل شد
چه شربت بود عشق او؟
که جان را زهر قاتل شد
قیامت بیند آن دستی
کز آن قامت حمایل شد
چو با آیینهٔ خاطر
جمال او مقابل شد
هر آن نقشی که بر دل بد
نهفته گشت و باطل شد
ازو من سایهای بودم
به نور آن سایه زایل شد
مریدی را مرادی بد
ازان دلدار حاصل شد
ریاضت اوحدی میبرد
که این درویش واصل شد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.