کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا دل مجروح من عاشق زار تو شد

    هیچ ندیدیم و عمر در سر کار تو شد

    لعل تو روزی مرا وعدهٔ وصلی بداد

    فکرم ازان روز باز روز شمار تو شد

    زنده بود عاشقی، کز هوس روی تو

    بر سر کوی تو مرد، خاک دیار تو شد

    صبح چو حسن تو کرد روی به باغ آفتاب

    مشغله از ره براند، مشعله‌دار تو شد

    از سر خاک درت دوش غباری بخاست

    باد بهشت آن بدید، خاک غبار تو شد

    طعنه زند سرمه را، چشم چو خاک تو دید

    شکر کند زخم را، دل که شکار تو شد

    زمرهٔ عشاق را در شب دیدار قرب

    هر دل و جانی که بود، جمله نثار توشد

    شاکرم از دل، که او گشت شکارت، بلی

    شکر کند زخم را، دل که شکار تو شد

    از همه گنجی سعید وز همه رنجی بعید

    گر تو ندانی که کیست؟ اوست که یار تو شد

    زندهٔ جاوید ماند، سکهٔ اقبال یافت

    سر که فدای تو گشت، زر که نثار تو شد

    سر ز خط اوحدی بر نگرفت آفتاب

    تا قلم فکر او وصف نگار تو شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha