اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۶۵: تا دل مجروح من عاشق زار تو شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا دل مجروح من عاشق زار تو شد هیچ ندیدیم و عمر در سر کار تو شد لعل تو روزی مرا وعدهٔ وصلی بداد فکرم ازان روز باز روز شمار تو شد زنده بود عاشقی، کز هوس روی تو بر سر کوی تو مرد، خاک دیار تو شد صبح چو حسن تو کرد روی به باغ آفتاب مشغله از ره براند، مشعله دار تو شد از سر خاک درت دوش غباری بخاست باد بهشت آن بدید، خاک غبار تو شد طعنه زند سرمه را، چشم چو خاک تو دید شکر کند زخم را، دل که شکار تو شد زمرهٔ عشاق را در شب دیدار قرب هر دل و جانی که بود، جمله نثار توشد شاکرم از دل، که او گشت شکارت، بلی شکر کند زخم را، دل که شکار تو شد از همه گنجی سعید وز همه رنجی بعید گر تو ندانی که کیست؟ اوست که یار تو شد زندهٔ جاوید ماند، سکهٔ اقبال یافت سر که فدای تو گشت، زر که نثار تو شد سر ز خط اوحدی بر نگرفت آفتاب تا قلم فکر او وصف نگار تو شد اوحدی مراغه ای