کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نقش لب تو از شکر و پسته بسته‌اند

    زلف و رخت ز نسترن و لاله رسته‌اند

    چشمان ناتوان تو، از بس خمار و خواب

    گویی که از شکار رسیده‌اند و خسته‌اند

    دل چون بدید موی میان تو در کمر

    گفت: این دروغ بین که بر آن راست بسته‌اند

    سر در نیاورند ز اغلال در سعیر

    آنها که از سلاسل زلف تو جسته‌اند

    در حلقه‌ای که عشق رخت نیست فارغند

    در رسته‌ای که راه غمت نیست رسته‌اند

    روزی به پای خویش بیا و نگاه کن

    دلهای ما، که چون سر زلفت شکسته‌اند

    چون اوحدی به بوی وصال تو عالمی

    در خاک و خون ز خفت و خواری نشسته‌اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha