کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خاک آن بادیم کو بر آستانت بگذرد

    یا شبی بر چین زلف دلستانت بگذرد

    بعد ازین چون گرم شد بازار خورشید رخت

    مشتری مشنو که: از پیش دکانت بگذرد

    ابروانی چون کمان داری و خلقی منتظر

    تا کرا دوزی؟ به تیری کز کمانت بگذرد

    نام من فرهاد کردند از پریشانی، ولی

    در زمان شیرین شود گر بر زبانت بگذرد

    پیش تیر غم نشان کردی دلم را وانگهی

    من در آن تشویش کان تیر از نشانت بگذرد

    در ضمیر نازک اندیشت ز باریکی سخن

    پیکر مویی شود تا بر دهانت بگذرد

    نیست در عشق اوحدی را جز به زاری دسترس

    وین نه پیکانیست کز برگستوانت بگذرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha