کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل اسیر حلقهٔ آن زلف چون زنحیر شد

    تن ز استیلای هجر آن پریرخ پیر شد

    چون کمان بشکست پشت عالیم را در فراق

    نوک مژگانش ز بهر کشتن من تیر شد

    نیست جز سودای زلف همچو قیرش در سرم

    از برای آن تنم چون موی و دل چون قیر شد

    دوش می‌گفتم: برون آیم، بگیرم دامنش

    آب چشم من روانی رفت و دامن گیر شد

    یک شب از شبهای هجران زلف او دیدم به خواب

    بعد از آن عمر درازم در سر تعبیر شد

    چون غلامان جان من بر لب ز تلخی می‌رسید

    دشمن من بر لب شیرین او چون میر شد

    همچو زر شد کار بسیاران ز لعل او ولی

    اوحدی را ناله از سودای او چون زیر شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha