کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یار ز پیمان ما گر چه سری می‌کشد

    بار غمش را دلم بی‌جگری می‌کشد

    آن بر و آن دوش را هم به کنار آورم

    گر چه به ناز از برم دوش و بری می‌کشد

    گر چه دلیلیم نیست در شب تاریک هجر

    می‌روم این راه، کو هم به دری می‌کشد

    سینه سپر کرده خلق تیر غمش را و او

    دم بدم آن تیر هم بر سپری می‌کشد

    گرچه نداریم هیچ دل به سر کوی او

    از لب و از چشم مات خشک و تری می‌کشد

    تن چو خیالی شدست، زانکه به روزی چنین

    دل به خیال رخش دردسری می‌کشد

    بر دلم اندیشهاست ساکن و سنگین چو کوه

    کو به میانی چو موی چون کمری می‌کشد

    از خبر وصل او تا دل ما خوش کند

    باد ز هر گوشه‌ای هم خبری می‌کشد

    جز غمش، ای اوحدی، بر دل و برجان منه

    محنت گیتی بهل، تا دگری می‌کشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha