کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون گره بر سر آن زلف دو تاه اندازد

    مشک را خوارتر از خاک به راه اندازد

    اگر آن چاه زنخدان به سر کوچه برد

    ای بسا دل! که در آن کوچه به جاه اندازد

    نظر زهره کند، خنجر مریخ زند

    نور خورشید دهد، پرتو ماه اندازد

    چشم آن ترک سپاهی به هزیمت ببرد

    ناوک غمزه چو در قلب سپاه اندازد

    گر گواهیش بیارم که: مرا زلف تو کشت

    حسن او لرزه بر اندام گواه اندازد

    تیر هجرم به جگر در زد و اندیشه نکرد

    که دلم در پی او ناوک آه اندازد

    اوحدی، دیده مدوز از رخ او، عیبی نیست

    گر گدایی نظری بر رخ شاه اندازد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha