به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
رخش، روابود، ار اسب دلبری تازد
که گوی سیم به چوگان مشک میبازد
ز ذره بیشترندش کنون هواداران
سزا بود که دل از مهر ما بپردازد
چه پردها بدرانید عشق او برما!
نگه کنیم دگر تا: چه پرده میسازد؟
به دست کوته ما این گرو نشاید برد
ز زلف او که درازست وتیر دریازد
میان ما سخنی چند اندرونی رفت
زبان چو شمع ببر، تا برون نیندازد
بسی که از دهن او شکر شود در تنگ
ز شرم او نه عجب گر نبات بگدازد
چه کم شود ز درخت بلند قامت دوست؟
به کار اوحدی ار سایهای بر اندازد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.