کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گل ز روی او شرمسار شد

    دل چو موی او بی‌قرار شد

    ماه بر زمینش نهاده رخ

    چون بر اسب خوبی سوار شد

    وانکه دید روی نگار من

    ز اشک دیده رویش نگار شد

    سر به خاک پایش در افکنم

    چون که دست عقلم ز کار شد

    می که نوشیدم، آتشی بر زد

    غم که پوشیدم، آشکار شد

    همرهان من، گو: سفر کنید

    کاوحدی به دامی شکار شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha