کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر جان را حجاب تن ز پیش کار برخیزد

    ز خواب هجر چشم دل به روی یار برخیزد

    تنم برخیزد، ار گویی، ز بند جان به آسانی

    ولی از بند عشق او دلم دشوار برخیزد

    به سر سیم طبیبانش فرستیم و به جان تحفه

    ز سرسام فراق او گر آن بیمار برخیزد

    سرم بر آستان او ، چوبینی برمدار او را

    کزان خاک او ندارد سر که بی‌دیدار برخیزد

    گلی بیخار میجستم ز باغ وصل او پنهان

    به قصد من چه دانستم که چندین خار برخیزد؟

    به روی خود چو در بندم در آمد شد مردم

    دلم را فتنه و شور از در و دیوار برخیزد

    اگر زاری کند جانم به عشق او، مرنجانم

    بنه عذری چو می‌دانی که عاشق‌وار برخیزد

    خود از آیین بدمهران این منزل عجب دارم

    که بار افتاده‌ای این جا ز زیر بار برخیزد

    میان این خریداران به دور عنبر زلفش

    ستم برنافه‌ای باشد که از تاتار برخیزد

    اگر بر دستبوس او نباشد، اوحدی دستت

    ز پایش بوسه‌ای بستان، که کار از کار برخیزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha